زيستگاه عمده يوزپلنگ در ايران دشت كوير است كه بخش هايي از استانهاي كرمان، خراسان، سمنان، يزد، تهران و مركزي را در برمي گيرد. اكنون اين ناحيه وسيع استپي و بياباني به آخرين پناهگاه يوز آسيايي مبدل شده است. به طور مشخص و كاملا واضحي طي دو دهه اخير تعداد گزارشهاي رسيده از اين ناحيه وسيع در مورد مشاهده يوز كاهش يافته و تنها گزارشات معدودي از مشاهده جانور در پارك ملي كوير، مناطق توران، نايبندان، دره انجير، مياندشت و خوش ييلاق بدست آمده است. اين درحالي است كه بين سالهاي 46 تا 57 گزارشاتي از تهران (به خصوص پارك ملي كوير)، سمنان (توران، خوش ييلاق و مناطق اطراف)، خراسان (منطقه مياندشت و مناطق اطراف طبس)، يزد (منطقه كالمند و مناطق ديگر اطراف بافق، مهريز، تفت و شهر يزد)، اصفهان (منطقه موته و كلاه قاضي)، فارس (پناهگاه حيات وحش بهرام گور)، كرمان (منطقه خبرو روچون)، مازندران (پارك ملي گلستان)، هرمزگان (اطراف حاجي آباد) و نيز گزارشات غير مكتوبي از سيستان( اطراف هامون صابري) و بلوچستان (بمپور) و حتي نفت شهر در استان كرمانشاه مبني بر مشاهده يوز وجود داشته است.
اين روزها پناهگاه حيات وحش نايبندان طبس، پارك ملي خارتوران سمنان به همراه سه منطقه ديگر يعني پارك ملي كوير و مناطق دره انجير و بافق از معدود مكان هايي اند كه هنوز يوز در آن ها مشاهده مي شود و از جمعيت هاي اندك باقي مانده اين جانور باشكوه پشتيباني مي كنند. (جوكار، هومن ،پايان نامه كارشناسي دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، 1378)
١ - پارك ملي كوير استان سمنان، مساحت ۴۰۰،۰۰۰ هكتار، ۴ واحد محيط بانى، برآورد جمعيت يوزپلنگ: ۴-۶ قلاده. پارك ملى كوير در ۵۰ كيلومترى جنوب غربى تهران است. اين منطقه كه زمانى «آفريقاى كوچك» ناميده مىشد يك زيستگاه غنى از نظر تنوع زيستى در کشور است. گونههاى حيوانى منطقه عبارتند از: جبير، آهو، قوچ و ميش وحشى، کل و بز وحشى، كفتار، پلنگ، گرگ، و گونههاى نادر گربهسان كوچك ازجمله گربهشنى و کاراکال است. . ٢ - پارك ملى، پناهگاه حيات وحش و ذخيرهگاه زيستکره خارتوران استان سمنان، مساحت ۱،۴۰۰،۰۰۰ هكتار، ۵ واحد محيط بانى، برآورد جمعيت يوزپلنگ: ۱۰-۱۴ قلاده. خارتوران يكى از مهمترين و ارزشمندترين مناطق ويژه تحت نظارت سازمان حفاظت از محيط زيست مىباشد و مجموعهاى از تقريباً تمامى گونههاى جانداران صحرايى ايران از جمله جبير، آهو، قوچ و ميش وحشى، کل و بز وحشى، كفتار، پلنگ، گرگ، يوزپلنگ را پناه ميدهد و يكى از دو پناهگاه باقيمانده براى گور است. تعداد گورهاى موجود در اين پارك ملى ۲۵۰ الى ۳۰۰ رأس برآورد شده است
٣ - پناهگاه حيات وحش نايبندان طبس شمال شرق استان يزد، ۱،۵۰۰،۰۰۰ هكتار، ۴ واحد محيط بانى، برآورد جمعيت يوزپلنگ: ۱۲-۱۵ قلاده. اين منطقه از جديدترين مناطق تحت کنترل سازمان حفاظت از محيط زيست بوده و در زمره مهمترين زيستگاههاى يوز قرار گرفته است. انواع وحوش کويرى و نيمهکويرى، از جمله روباه، شاهروباه، جبير، قوچ و ميش وحشى، آهو، خرگوش، كفتار، گربه شنى، کل و بز وحشى، و گرگ در اين منطقه ديده مي شوند.
٤ - منطقه حفاظت شده بافق استان يزد، ۱۵۰،۰۰۰ هكتار، ۲ واحد محيط بانى، برآورد جمعيت يوزپلنگ: ۴-۶ قلاده. بافق در ۱۰۰ كيلومترى شرق يزد است و آب و هوايى بسيار خشك دارد. گونههاى حيوانى اين منطقه آهو، قوچ و ميش وحشى، کل و بز وحشى، كفتار، پلنگ، و گرگ است.
٥ - منطقه شكار ممنوع درهانجير استان يزد، ۱۵۰،۰۰۰ هكتار، ۱ واحد محيط بانى، برآورد جمعيت يوزپلنگ: ۳-۵ قلاده. اين منطقه داراى محيطى زيست شكننده و آسيبپذير بوده و از پوشش گياهى فقيرى برخوردار است. گونههاى جانورى از قبيل جبير، قوچ و ميش وحشى، کل و بز وحشى در اين منطقه مشاهده مي شود.
تهديدهاى غيرزيستگاهی: شکار مستقيم وحوش در ايران با وفور فزاينده سلاح گرم و استفاده از خودرو براى شكار همبستگى کامل دارد. اكثر شكارچيان غيرقانونى از اهميت يوزپلنگ و طعمههاى آن در نظام بومشناختى آگاه نيستند و شكار غيرقانونى در نظر آنها جرمى ناچيز به حساب مي آيد. علاوه بر شكار غيرقانونى، سالانه حدود يك ميليون مجوز شكار با سهميه ۳۰۰ گلوله به طور رسمى صادر مي شود. بايد به تمامى اين تهديدها بهرهبردارى تجارى از گونههاى خاص را نيز افزود که به صورت بي رويه ادامه دارد. گونههايى چون آهو، پلنگ، باز، هوبره، کبک، مرغابى و تمساح از جمله گونههاى در خطرند. با توجه به تعداد اندک يوزپلنگ باقى مانده در مناطق ، و به خاطر اينکه نسبت ماده به نر اين گونه هنوز روشن نيست، با شکار هر يک گربهسان لطمه سنگينى به نظام ژنتيکى گونه در حال انقراض وارد مىشود. متأسفانه نظارت بر شکار غيرقانونى دشوار است؛ به عنوان مثال، زيستگاههاى يوز غنى از كانيهاى مهم صنعتى و تجارى است كه توسط وزارت صنايع و معادن مورد بهرهبردارى قرارگرفته مي شود. استخراج معدن به خودي خود تهديدى محسوب نمي شود اما جاده سازىْ مناطق مذكور را براى همگان، از جمله شكارچيان غيرقانونى، قابل دسترس ميكند.
توصيف يوزپلنگ آسيايي
دست و پاهاي بلند، بدنى باريك و كشيده، سينه فراخ و شكم بالاي او شبيه تازي است ولي بر خلاف سگ سانان سر كوچك و گرد، پوزه اي كوتاه و گوش هايي كوچك و گرد دارد. به طور كلي مي توان آن را به" سگي با كله گربه" تشبيه نمود. رنگ پشت زردكمرنگ تا زرد متمايل به قرمز و زير بدن سفيد است. خالهايى گرد، سياه و توپر و موهايى زبر و نسبتا كوتاه دارد. در بالغين خال هاي روي دم تدريجا در نيمه انتهايي به حلقه هايي بدل مي شود كه سياه رنگ اند و آخرين حلقه پهن تر است. سر يوزپلنگ كوچك و گرد است و چشمانش در بالاى كاسه سر قرار دارد. خط سياه شكيلي معروف به خط اشكي از گوشه چشمان يوزپلنگ تا اطراف بينى و دهانش امتداد دارد كه احتمالا چشمان او را از آفتاب مصون مي دارد و در شكار به او كمك مي كند. جانور بالغ ناخنهايى كند و نيمه تورفته دارد كه برخلاف ساير گربه سانان جمع نمي شوند.( هرچند بچه ها تا 6 ماهگي قادرند ناخن ها را جمع كنند.)
اندازه: طول سر و بدن يوزپلنگ بالغ بر ۱۱۲ تا ۱۳7 سانتيمتر، طول دم ۶4 تا 86 سانتيمتر و بلندى شانههايش 71 تا 84 سانتيمتر است و وزن حيوان به ۳۴ تا ۵۴ كيلوگرم مىرسد. جنس نر يوز اندكى بزرگتر از جنس ماده است.( اين اندازه ها مربوط به نمونه هاي جمعيت آسيايي است)
خصوصيات: برخوردارى از ستون فقرات انعطافپذير، كبد و قلب بزرگ، سوراخ بينى گشاد، ظرفيت بالاى ريه، بدن عضلانى و باريك، يوزپلنگ را تيزروترين شكارچى جهان ساخته است. آنها قادرند با سرعتي معادل 110 كيلومتر در ساعت بدوند.
زيستگاه: يوزپلنگ در دشت هاي بازو تپه ماهورهاي واقع در مناطق استپي و بياباني نيمه كويرى و زيستگاههاى باز ديگرى كه طعمه در آن وجود داشته باشد ديده مي شود. در ايران تعداد معدود يوزپلنگ آسيايى باقيمانده در مناطق حاشيه اي كوير مركزي يافت مي شوند.
عادت و رفتار : يوزپلنگ از نظم اجتماعى منحصربهفردى برخوردار است. در ايران مطالعاتى درباره يوزپلنگ صورت نگرفته است، اما مطالعات انجام شده در آفريقا نشان مي دهد كه يوزپلنگ ماده به استثناي زمان مراقبت از توله ها به تنهايي زندگى مي كند و يوز پلنگ نر در مراقبت از بچه ها نقشي بر عهده ندارد. توله ها به مدت هجده ماه در كنار مادرشان مي مانند و طي اين دوره كه از اهميتى بالا در در زندگى توله ها برخوردار است، چگونگى شکار و گريز از گزند شكارچيان ديگر مانند پلنگ، كفتار و گرگ را مي آموزند.
در ۱۸ ماهگى توله ها از مادر جدا مي شوند. از اين پس ممکن است تولهها با همشيران خود حتى تا ۶ ماه به سر برند. در دو سالگى همشيران مادهْ بقيه را ترك مي کنند و نرهاى جوان با هم مي مانند. در واقع نرها به تنهايى يا همراه با برادران خونى خود زندگى مي كنند اما ماده ها به جز زمان بچه داري، تنها زندگي مي كنند. برخى از اين گروهها براى خود حوزه اي تعيين ميكنند تا يوزپلنگ ماده را براى جفتگيرى جلب کنند. اين حوزه ها اغلب در جاهايى است كه در آن طعمه و آب كافي وجود داشته باشد. در فصل جفت گيري هر نر براي خود قلمروي را انتخاب مي كند، در اين فصل نزاع هاي خشني ميان نرهاى گروه در دفاع از حدّ و مرز قلمروشان صورت مي گيرد. يوزپلنگ ها معمولاً صبح زود يا غروب به شكار مي روند، پس از انتخاب طعمه كه معمولا حيوانات ضعيف تر مي باشند به صورت غير محسوس به آنها نزديك شده و پس از رسيدن به فاصله حدود ۱۰ تا ۳۰ متر حمله ناگهاني خود را شروع مي كنند، پس از به زمين انداختن طعمه گلوي او را با دندان هايش فشار مي دهد تا خفه شود. تعقيب طعمه معمولا ۲۰ ثانيه و به ندرت بيش از يك دقيقه بطول مى انجامد و در اين زمان بيش از 500 متر شكارش را دنبال نمي كند. قريب به نيمى از تعقيبها موفقآميزند. برخي اوقات شكارچيان ديگر نظير گرگ طعمه او را از چنگش بيرون مي آورند. يوزپلنگ مانند پلنگ قادر به پنهان كردن طعمه اش از دسترس ساير گوشتخواران نيست و به همين دليل بعد از خوردن يك وعده غذا در بيشتر اوقات باقيمانده را از دست مي دهد.
توليدمثل: بلوغ جنسى در حدود ۲۰ ماهگى رخ مي دهد. زمان بارداري 95 روز و تعداد تولهها 1 تا 6 و معمولا ۴ تا ۵ عدد است. توله ها در هنگام تولد حدود ۳۰۰ گرم وزن و ۳۰ سانتيمتر طول دارند. رنگ آنها خاكسترى تيره است و موهاى بلندي بر پشتشان دارند. اين موها چند فايده دارد، از جمله استتار آنها در ميان بوته زار هاي خشك و پنهان نگاهداشتن آنها از ديدرس شكارچيان ديگر. اين موها همچنين توله يوز را به" رودك كه حيوان مهاجمي است شبيه مي کند، که نوعى جنبه دفاعى دارد. بچه ها به دليل جمع شدن ناخنها تا شش ماهگي قادرند از درخت بالا بروند.
تغذيه: يوزپلنگ در ايران عمدتاً از جبير، آهو، قوچ و ميش، كل و بز و خرگوش وحشي تغذيه مي كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر